تنهائی‌ام پُر می‌کند تنهائی‌ی من را
با غصه‌هایم می‌کشم سیگارِ بهمن را

تلخ است باور کن ز هضمش برنمی‌آیی
وقتی ببینی در لباسِ دوست؛ دشمن را

سهراب » را کُشتم ولی باور نمی‌کردم
این زخمِ کاری می‌کشد روزی تهمتن » را

وقتی که هم‌‌میهن زبانت را نمی‌فهمد
تغییر می‌باید دهی معنای میهن را

از مرگ در این زندگی ترسی ندارم چون
در زندگی فهمیده‌ام معنای مردن را

مَرد از نگاهِ گرمِ زن آرام می‌گیرد
داری تو معنا می کنی مفهوم یک زن را

این روزها فردی سراغم را نمی‌گیرد
تنهائی‌ام پر می‌کند تنهائی‌ی من را


 

شاعر: امیرحسین خوش حال

 

****

 

《پاییز را دیدی؟

آنان که رنگ عوض کردند، افتادند》

 

تنهائی ام پُر می کند تنهائی من را..

گرچه دور است ولی زود عیان خواهد شد..

از تو بعید نیست، جهان عاشقت شود..

در این خاک زرخیز ایران زمین ..

زمان رفت و زان آدم از چند رنگ به هرجای گردون نهادند چنگ..

کودکی هایم اتاقی ساده بود..

گفتی غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟

خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری..

هر شبی میشنوم یک نفر از دور مرا..

  ,تنهائی ,» ,معنای ,باور ,زن ,می‌کند تنهائی‌ی ,تنهائی‌ی من ,رااین روزها ,زن رااین ,یک زن

مشخصات

تبلیغات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رویای بیت کوین Bitcoin Dream پرسش و پاسخ وردپرس سایت کیم کالا فروشگاه اینترنتی Lotus Water Psychology سایه وارونه داده پردازی نرم افکار اپیکیشن نت مانی net money مرکز تخصصی گچبری و قالبسازی آذین بیوگرافی ابوالفضل بابادی شوراب گروه هنری اولین اکشن سازان جوان اقیانوس طلایی .:: تنفّس صــــبح ::. شین نویسه خبر شهدای مدافع حرم پایکد نقاشی کشیدن درمان مو کبدچرب Sh.S نمونه سوالات استخدامی بانک تجارت (فروردین 1400) رسانه ارزهای دیجیتال و صرافی Coinex مرکز ماساژ در تهران