زمان رفت و زان آدم از چند رنگ

به هر جای گردون نهادند چنگ


خرد خفتگان ره به صحرا زدند

به خاک بیابان شناور شدند


چو با سوسمارو ملخ زد نشان 

چنین قوم نامیده شد تازیان


و زان سوی قومی دگر بی نظیر

 عزیزو شریفو نجیبو دلیر


به گلخانه ی این فلک پا گشود

 حقوق بشر را به دنیا سرود


ز پندارو کردارو گفتار نیک

 زبان زد به نیکی شد از کار نیک


نشستند درون بهشتی برین 

که نامیده شد مرز ایران زمین


زمان از پس روزگاران گذشت 

دل تازی از ما پر از کینه گشت


به ناشکری از هدییه کردگار

 زد اخر گلوی خرد را به دار

ادامه مطلب

تنهائی ام پُر می کند تنهائی من را..

گرچه دور است ولی زود عیان خواهد شد..

از تو بعید نیست، جهان عاشقت شود..

در این خاک زرخیز ایران زمین ..

زمان رفت و زان آدم از چند رنگ به هرجای گردون نهادند چنگ..

کودکی هایم اتاقی ساده بود..

گفتی غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟

خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری..

هر شبی میشنوم یک نفر از دور مرا..

زان ,زمان ,چنگ ,خرد ,نامیده ,نهادند ,و زان ,نامیده شد ,نهادند چنگ ,را به ,رنگ به

مشخصات

تبلیغات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رویای بیت کوین Bitcoin Dream پرسش و پاسخ وردپرس سایت کیم کالا فروشگاه اینترنتی Lotus Water Psychology سایه وارونه داده پردازی نرم افکار اپیکیشن نت مانی net money مرکز تخصصی گچبری و قالبسازی آذین بیوگرافی ابوالفضل بابادی شوراب گروه هنری اولین اکشن سازان جوان اقیانوس طلایی .:: تنفّس صــــبح ::. شین نویسه خبر شهدای مدافع حرم پایکد نقاشی کشیدن درمان مو کبدچرب Sh.S نمونه سوالات استخدامی بانک تجارت (فروردین 1400) رسانه ارزهای دیجیتال و صرافی Coinex مرکز ماساژ در تهران